به گزارش مشرق، روز سهشنبه گذشته برخی رهبران عرب از جمله محمود عباس (رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین)، نبیل العربی (دبیر کل اتحادیه عرب) و همچنین جانکری (وزیر خارجه آمریکا) و بان کیمون (دبیر کل سازمان ملل) در قاهره، گرد آمدند تا تلاشهای خود را در جهت اعمال آتشبس پیشنهادی مصر به جریان بیندازند. پیش از آن، محمود عباس با خالد مشعل (رئیس دفتر سیاسی حماس) در دوحه دیدار و رایزنی کرده بود. در همان روز نیز بان کیمون وارد تل آویو شد تا با سران رژیم صهیونیستی در مورد آتشبس به گفتوگو بنشیند. این گفتوها پنجشنبه (2 مرداد) در حالی به اتمام رسید که هیچ نتیجهای در بر نداشت.
سران کشورهای اروپایی و همچنین وزیرخارجه آمریکا از طرح مصر به شدت حمایت کردهاند و رژیمصهیونیستی پس از اعلام طرح پیشنهادی مصر، بیدرنگ آن را پذیرفت. اتحادیه عرب و عربستان سعودی نیز از این طرح حمایت کردهاند. اما مخالف اصلی در اجرای توافق آتشبس، حماس است. رهبران حماس، پیش شرطهایی مطرح کرده و اعلام کردهاند که تا پذیرش این پیششرطها حملات و جنگ ادامه خواهد داشت.
طرح پیشنهادی مصر چیست و چرا حماس آن را نمیپذیرد؟
در بخش اصلی این نوشتار سعی خواهد شد به این سؤال پاسخ داده شود: آتش بس چه شرایطی باید داشته باشد و در چه شرایطی رژیم صهیونیستی به آن گردن خواهد نهاد و در نهایت از آن تخطی نمیکند؟
دولت قاهره برای برقراری آتش بس، طرحی را پیشنهاد داده است که حاوی سه بند اصلی است:
- اسرائیل حملات تجاوزطلبانه خود علیه نوار غزه از طریق زمین و دریا و هوا را متوقف خواهد کرد
- گروههای فلسطینی نیز همه حملات موشکی خود از غزه به سرزمینهای اشغالی را متوقف کنند
- گذرگاهها باز شده وعبور افراد و کالاها از گذرگاههای مرزی از طریق ثبات در اوضاع امنیتی تسهیل شود
باقی مسائل در طی مذاکرات باید حل و فصل شود.
این طرح هیچ تفاوتی با طرحهای آتش بس جنگهای 33 روزه (سال 2006) و 8 روزه (2012) ندارد. طرحهایی که مبدع آنها حکومت وقت مصر بود.
طرحهایی که هیچ کدام مانع تجاوزات و دستگیریها و اعمال ضد حقوق بشری رژیم صهیونیستی نشد و حتی پس از تبادل اسرا بین «گلعاد شالیط» و 1027 اسیر فلسطینی، اسرائیل دوباره بسیاری از آن اسرای آزاد شده را دستگیر کرد.
همچنین رژیم صهیونیستی بیش از 500 فلسطینی را پس از کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی به دست افراد ناشناس، بازداشت کرد که بیشتر آنها کسانی بودند که در جنگ 8 روزه 2012 آزاد شده بودند.
حماس، خاطره دو توافق پیشین را به خوبی در خاطر دارد، همچنین درسهایی که از توافقات قبلی باید میگرفت را به خوبی گرفته است.
رژیم صهیونیستی خواستار آتش بس با شرایط ذکر شده به مدت 20 الی 50 سال شده است.
حماس میخواهد اگر بنا بر آتش بس باشد، صرف توقف بمبارانها نباشد، بلکه محاصره غزه به طور تمام از مجرای دریایی، هوایی و زمینی، از میان برداشته شود. اسرا و نمایندگان فلسطینی آزاد شوند، کشاورزان و ماهیگیران بتوانند آزادانه فعالیت کنند. برای همین است که موسی ابومرزوق از سران حماس در گفتوگو با پایگاه خبری «العربی» اعلام کرد که طرح آتشبس مصر در حقیقت چراغ سبزی به بنیامین نتانیاهو بود.
موضوع دیگر، مخالفت حماس با آتش بس 20 الی 50 ساله است، رژیم صهیونیستی قصد دارد با تحمیل این شرط، موجودیت مقاومت فلسطین را از بین ببرد. فلسفه وجودی حماس و دیگر گروههای مقاومت، مبارزه و نابودی رژیم صهیونیستی است و آتش بس 20 الی 50 ساله با این موضوع در تضاد است. آتش بس طولانی مدت یعنی نفی مقاومت و نفی موجودیت گروههای مقاومت.
سؤال بعدی در این جا شکل می گیرد که مقاومت چگونه میتواند هم رژیم صهیونیستی را متوقف کند و هم شروط خود را تا حد زیادی محقق سازد؟
برای متوقف کردن شر یک دشمن، از دو راه میتوان وارد شد.
1- امضای توافقنامههای صلح و تعهدات دو جانبه
2- موازنه قدرت و افزایش میزان بازدارندگی به جای توافق آتشبس (الگوی حزبالله)
همانگونه که گذشت، رژیم صهیونیستی تاکنون نشان داده است که متعهد به اجرای هیچ توافقنامه نیست و این هم بنا به پشتوانه قدرت آمریکا و ناکارآمدی سازمان ملل انجام میشود.
مسلما توافق آتش بس حاضر نیز اگر با طرح پیشنهادی مصر امضا شود هیچ تعهد اجرائی ندارد و به راحتی در آیندهای نه چندان دور از سوی رژیم صهیونیستی نقض خواهد شد.
مقاومت فلسطین به هیچ وجه نباید زیر بار شرایط آتشبس کنونی برود. اگر قرار است رژیم صهیونیستی دیگر بدون توجه به تعهدات و توافقات قبلی به غزه حمله نکند، ابتدا باید شرایط حماس در توافقنامه لحاظ شود و پس از آن نیز، مقاومت تا میتواند خود را قویتر سازد. رژیم صهیونیستی اگر بداند که هزینه حمله دوباره به غزه بسیار گران تمام خواهد شد، ریسک تجاوز دوباره به هر بهانهای را نخواهد پذیرفت، اگر بداند که زدن شهرهای فلسطینی به هدف گرفته شدن شهرهای فلسطین اشغالی منجر میشود، آنگاه قبل از تجاوز بخوبی درباره عواقب آن میاندیشد، این همان کاری است که حزبالله با رژیم صهیونیستی کرده است؛ شهر مقابل شهر، پایتخت مقابل پایتخت.
بنابراین این موضوع را بخوبی میتوان در الگوی رفتاری حزبالله و نوع واکنش رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. جنگ 33 روزهی 2006 و نمایش قدرت و تهدید حزبالله سران رژیم صهیونیستی را در نوع تعامل با حزبالله محتاط تر کرده است. این بازدارندگی بهتر از هر توافق آتشبسی است که طرفهایی مانند مصر آن را پیشنهاد میکنند و آمریکاییها حمایت. این مسأله را هم باید یادآور شد که نسبت به 8 سال گذشته قدرت حزبالله لبنان دهها برابر شده و این مهم را مسئولان اسرائیلی در نظر دارند.
توازن قدرت این مسأله را یادآور میشود که برای جلوگیری از شر دشمن، باید تا میتوان خود را قوی تر کرد. شاید در دنیای همکاریهای متقابل و اتحادهای رسمی دیگر این مدل جواب ندهد و کشورها برای صلح، گزینه همکاری های اقتصادی و تعاملات فرهنگی و اتحادیههای منطقهای را بر میگزینند، ولی قطعا در مورد رژیمی چون اسرائیل، تنها راه دفع شر آن، قدرتمندتر شدن هر چه بیشتر است.